دو قطبی



یادم نمیاد پارسال دقیقا چه زمانی بود ولی همین حدودا بود با وضعیت داغون و آشفتع شب از خواب بیدار شدم

حتی تو خوابم وحشت کنکور و نتیجه اش رو داشتم بند شدم هر چی تجربه خوب تا الان داشتم در درس رو نوشتم

ریاضی رو فلان کردم فلان شد زیست رو فلان کردم فان شد برای بعضی درس ها چند تا تجربه نوشتم و اینا

یکم حالم بهتر شد ولی وقتی خوندم متنم رو بی نهایت بهتر شد

راهم رو فهمیده بودم

ادامه مطلب

امسال که سوم دبیرستانم این خاطره رو ساعت ده شب مینویسم

امروز بعد مدرسه تو راه داشتم میومدم که تو پارک مسیر مدرسه دیدم سر و صدا زیاده 

چند نفر هم ایستاده بودن داشتن داد میزدن کنجکاو شدم اخه ساعت 2 و نیم ظهر کی میتونه باشه؟

نزدیکتر شدم دیدم یکی از هم کلاسی های من که همیشه ادعای لاتیش میشد و چند باری منو اذیت کرده بود

رو زمین افتاده و دو نفر دیگه دارن لگد میزنندش

اون دو نفر رو هم میشناختم از مدرسه بغلیمون بودن 

یه لحظه دلم خنک شد ولی فوری حالم بد شد.

امام صادق یه بار به یکی که خیلی اذیتش کرده بود و تو میدان شهر کتک خورده بود زندیک شد و دستش رو دراز کرد که کمکش کنه

و طرف گفت که چرا؟

امام هم گفت ما به افتاده لگد نمیزنیم

ادامه مطلب

گاهی وقتا برمیگردیم

و این اشتباهه

باید با همون خاطرات خوب در یادها به فراموشی بریم

تو اوج خدافظی کنیم

زیدان برگشت به رئال مادرید ولی کاش برنمیگشت

اون مثل یه قهرمان و در اوج خدافظی کرده بود پر از خارات خوب ازش

اما در طول تاریخ همه مربیانی که در اوج خدافظی کردن و دوباره برگشتن شکست خوردن و اخراج شدن.

اخراج شدن 

رانده شدن

بد دردی هست .

شیطان هم کم درد نکشیده

از پیشگاه خدا و مقام بالایی رانده شده

به خاطر کی؟؟

به خاطر آدما

و خود آدما هم به خاطر خودشون رانده میشن

این دور همچنان میگردد

حکایت بعضی ها مثل دویدن روی دایره است 

هر چه قدر که فکر میکنی داری دور تر میشی از جایی که شروع کردی

دقیقا همون قدر داری نزدیک تر میشی به جایی که شروع کردی

دلم میخواد نامرئی بشم

کسی نبینه منو

کاری به کارم نداشته باشه

میدونید تنهایی بد دردی هست 

ولی اونایی که ترجیحش میدن

یه علت بزرگتر دارن

اذیت کردن عزیزاشون براشون درد بد تری هست.

درد سرطان به خودش نیست

به اینه که میبینی عزیزانت ذره ذره آب میشن و این درد هست که تو رو میکشه نه درد سرطان.

فکر میکنم همه آدمایی که با من آشنا شدن بعدش یه آرزو کردن

کاش باهاش آشنا نمیشدم و کاش اصن نمیشناختمش

نه سایه دارم و نه بر بیافکنندم و سزاست

ور نه کسی تبر به درخت تر نمیزند


از ساعت یک و این حدودا که خواستم بخوابم

تا الان نتونستم بخوابم

هزار و یک عدد فکر در ذهن من

دارم چیکار میکنم؟ 

اشتباه کردم؟

چیکار کردم؟

همه شون برمیگرده به چی؟ به یه بی توجهی!

چرا این همه دارم فکر میکنم؟

از خودم متحیرم

یه آم نرمال نیستم

همه رفتارام وحشیانه

صبح فیزیو دارم و هنوز نخوابیدم

ادامه مطلب

سلام 

خدا میگه 

خلقنا من انفسکم ازواجا

از خودتون برای شما زوج هایی آفریدیم

و در انجیل هم گفتم که نوشته شده حوا از دنده ادم افریده شد

بعدش میشگه تا آروم باشید در کنار او

آرامش یه اصل کلیدی هست در زوج واقعی

داف و پلنگ و پاف و فلان همه باد هواست

دنبال یار باید بود

میدونید یه آیه داریم میگه

الم اعهد الیکم یا بنی ادم.

میگه مگه من با شما عهد نبسته بودم که شیطان رو نپرسید و .

عهد؟

کدوم عهد خدا؟

من چیزی یادم نمیاد!

بله

در این ایه به عالم ذر اشاره شده

برخلاف خیلی ها که فکر میکنند مجبور به زندگی بودن و انتخاب نکردن جنسیت و پدر مادر و مکان و خیلی چیزای دیگه رو 

اصن اینطوری نیست

در عالم ذر شخص خودش پدر مادرشم انتخاب میکنه زمان تولدش و خیلی چیزای دیگه

و حتی یه سری مسائل دیگه هست که بیخیالش

در عالم ذر که خدا عهد میگرفت

بعضی ا واقعا صادقانه گفتن بله عهد میبندم

ولی بعضی ها شیشه خورده داشتن گفتن حالا یه اره بگیم ببینیم چی میشه دیگه

و در دنیا 

همونطور که گفتم مثل یه بازی کامپیوتری پیشرفته است 

قرار گرفتن تا معلوم بشه مرد عمل کیست

اگه تا آخر عمرتون هم طو بکشه 

ایرادی نداره بگذار بکشه

ولی خودش رو پیدا کن

یار خودت رو پیدا کن

یه دم با یار بودن به کل زندگی می ارزد

دو یار باهم خیره میشوند ولی دو نفری که فقط همدیگرو دوست دارن . بهم خیره میشوند.

#یار


امروز با یکی از مثبت ترین بچه هایی که تو عمرم دیدم رفتیم بیلیارد و یکی از  مثبت ترین باشگاه های بیلیارد عمرم رو دیدم

در مسیر با این شخص صحبت کردیم 

من همیشه با هر کسی تو هر زمینه ای میتونستم صحبت کنم 

یا چیزی بلد بودم و یادش میدادم یا چیزی ازش یاد میگرفتم یا اگه هم سطح بودیم بحث و گفتگو داشتیم 

مسیر رو پیاده رفتیم طرز فکرش خیلی زیبا بود ولی تا الان نمیدونستم بهش گفتم خیلی با فکرت حا میکنم و .

پرسیدم چرا تا حالا رو نکردی؟

گفت برای کی رو کنم ؟؟ برای فلانی؟یا بهمانی؟

حق هم داشت 

به هر حال دست اول بهش اموزش دادم و خیلی شوکه شدم

این همه استعداد تو یادگیری

دست دوم مثل یه حرفه ای بازی میکرد ولی تا حالا هیچوقت حتی چوب بیلیارد رو دستش نگرفته بود

حس خوبی داشت هر چند برای اینکه اعتماد به نفسش خدشه دار نشه زمین رو میگرفتم و آسمون رو میزدم ولی خیلی چسبید

به هر حال از محیط بگم

تا حالا بیلیارد هایی که ما میرفتیم 

چی بگم؟

هر چیزی توش بود 

و بیلیارد در حد 5 درصد بود 

و از یه زمانی به بعد دیگه مختلط میشد

اما اینجا

نماز خونه هم داشت خیلی جالب بود

هم آدماش

هیچ کس با دیگری کاری نداشت و حرف بدی از دهن کسی بیرون نمی اومد

تجربه زیبایی بود 

دوست دارم از این تجربه ها بازم بکنم

متفاوته و آرامش بخش

بیلیارد و اسنوکر یک ویژگی خوب دارن

هر وقت توپ رو میزنی و میافته تو پاکت

یه حس غرور یا اعتماد به نفس یا نمیدونم چی بهت دست میده

حس خیلی خوبیه

دوستمون بعد بازی تصمیم گرفت اولین چیزی که برای خونه خودش میگیره میز بیلیارد باشه

این تصمیم رو منم مدت ها پیش گرفته بودم :دی

ولی علت تصمیم من کجا و علت تصمیم این کجااا :دی


در قران گفته میشه که 

همه در پیشگاه خدا یکسان هستن و ملاک برتری تقوی است

وقتی درمورد حجاب صحبت میکنه 

دو جا برای مردان و چهار جا برای ن اشاره میکنه

تا جایی که من میدونم وقتی به یکی بیشتر اهمیت بدی بیشتر براش توضیح میدی

در بحث اناتومی یک اندام خاص مخصوص برای ن وجود دارد که فقط برای هدفی خاص ایجاد شده و سایرین محروم هستن

اما در انجیل گفته میشه که 

حوا باید با درد زایمان کند و سر همین موضوع کلیسا تا مدت ها اجازه نمیداد موقع زایمان مادر رو بیهوش کنند

ولی یک پزشک خوش فکر گفت:

در همین انجیل امده که ما ادم را به خوابی عمیق فرو بردیم(بیهوش کردیم) و از دنده وی حوا را خلق کردیم

و شرعی بودن بیهوشی رو ثابت کرد

به دختر میگه ازدواجت فقط با تایید پدر هست 

چرا؟ چون زن موجودی قدرتمند است ولی عشق برایش مهمترین اولویت هست 

به همین خاطر حق رو به پدر دختر میده که دلسوزتر از کسی است که میخواهد شوهرش بشه و همچنین از جنس همون پسر هست

و جنس خراب و خوب پسر رو میتونه تشخیص بده

ادامه دار.



دل بده به کار

میدونی مدت ها بود یادم رفته بود این تکنیکم

دل بده به کار

از وقتی رفته بودم باشگاه تو دبیرستان یاد گرفته بودم دل بدم به کار 

اینطوری هم رشدم خیلی زیاد میشد و هم لذتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتی زیاد داشت برام

امروز دلی بودم کلا

برخلاف همه روز ها پر از انرژی مثبتم و خر کیفم

وقتی تمرکز کنی روی اون چیز و سعی کنی ازش لذت ببری زندگی متفاوت تر میشه

با هندزفری آهنگ گوش میدادم 

توجهم رو کامل بهش دادم حس جذابی بود مثل این بود که وسط سرم یکی داره میخونه بعد حواسم رو به گوش چپم دادم احساس میکردم که صدا چطوری میاد تو سرم و کلا بی نهایت لذت بخش بود 

و دل بده 

این رو هم باید بگم که یه هدف معنوی با ارزش میتونه براجتی زندگی رو عوض کنه

هدفی مثل عشق .

آن یکی شد مست مست

پای کوبان بر سر آتش نشست


از هر چی باکتری و استادش هست حالم بهم میخوره

دیگه واقعا آخرای کلاس میخواستم یه تفنگی یا چاقویی دستم بدن استاد رو زنده زنده بزنم بکشم(تابلوئه عصبیم؟)

ول هم نمیکنه 

دیشب تا صبح نخوابیدم چون میدونستم قراره تو کلاسش بخوابم

ولی دیر رسیدم و بد جایی افتادم روم نشد بخوابم 

خوابم نمیاداااا اما قشنگ 12 ساعت بخوابی و بری کلاسش خوابت میگیره یه تن صدای یکنواخت با کلماتی بریده بریده 

امروز قشنگ تصمیم گرفتم انصراف بدم اصن برم پی کارم :دی

میدونید یه دکتر جذابه

میدونید چرا؟

نه به خاطر اینکه دکتره

بکه به خاطر اینکه تحمل کردن استادا و درس های بی ربط و اعصاب خورد کن رو اونم به مدت چند سال

این یعنی آستانه تحملش خیلی بالاست

اگه وقتی اول دبیرستان بودم یکی دستم رو میگرفت و می اورد کلاس 

همون موقع درس رو هم ول میکردم میرفتم دنبال بیزینسی چیزی

آخر کلاس همش دلم میخواست بلند شوم و هر چی از دهنم در میاد رو به استاد نثار کنم از بس که دوستش دارم و به خونش تشنه ام

ولی شانس اورد که زودتر تموم کرد فقط و فقط 5 دقیقه دیگه ادامه میداد 

من اخراج میشدم !

میدونید که با فحش اروم نمیشم بدتر کله ام داغ میکنه تا یکی رو نکشم مگه اروم میشم؟





به آدما ارزش بدیمو برامون اهمیت داشته باشن

اینطوری نباشه که هر وقت دلمون خواست بیاییم

هر وقت دلمون خواست بریم

این نشانه بی ادبی است :// 

گفتن یه جمله باعث میشه 

شخص مقابلمون از انتظار 

از نگرانی در بیاد  بتونه به زندگی عادی اش ادامه بده

تو عشق هم اونایی که کات میکنن خیلی بهتر کنار میان

تا اونایی که یکی از طرفین یکهویی بدون هیچ حرف و حدیثی و اینا میزاره میره و گم میشه

مرسی

اه


من دیگه هیچ علاقه ای به ادم قبلی بودن ندارم ولی خب 

وقتی تو یه حالتی باشی یکسری فرکانس ها رو میفستی که اصن خبر نداری

و شاید این فرکانس ها یکی دیگه رو جذب کنه

تو اطلس رفتم دستشویی(بخشید)

بیرون که اومدم دنبال دوستام بودم که ببینم کجا رفتن 

از پشت صداشون کردم

دو دختر کوچولو یعنی کوچولو اینکه سنشون کمتر بود یکیشون صدا زد

آقا ببخشید

برگشتم

خندیدن و گفتن ببخشید قیافتون یه لحظه آشنا به نظر اومد

یه لحظه یه جواب هایی به ذهنم رسید بزنم ولی خب صبر کردم مکث کردم یه لبخند زدم و گفتم ایرادی نداره

تو دم گفتم اینا واسه من جوکه برو اینا رو به کسی بگو که گلابی باشه 

حالا نمیدونم برگشتم منو دیدن پسند نکردن یا اینکه دیدن خیلی خوشگلترم دردسر دارم :دی

پشیمون شدن

به هر حال با اینکه هیچ مکالمه ای صورت ننگرفته بود تقریبا 

همین رفیقام فاز برداشته بودن که این کارا چیه

بزار کنار و .

ای جوان های خام نمیدونن من چه کارایی که نکردم :|

با یه گفتگوی ساده از دستم عصبانی میشن :دی

رفیق یعنی همین

اما میرتسم مثل من مثل کسی باشه که رفت خارج انگلیسی یاد بگیره ولی همه اطرافیان در اون کشور زبان این بنده خدا رو یاد گرفتن :دی


پ.ن:یکی از فانتزیام اینه که یکی بهم بگه قیافه تون برام اشناست و بفهمه که منو میشناخته مثلا از مجازی


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

brouilleur دانلود آهنگ جدید وبلاگ اذرخش تقویم فارسی مه یاس پایگاه تصویری هنر هیچ اندر هیچ و _ ماندن# با زینب(س) # صراط(عباس) _می خواهد # خانه سنجاب